ظریف در نقش حسین شریعتمداری داره ظاهر میشه!
فکر کنم الان به #سبزیهای_دورخورده کارد بزنید، خونشون درنیاد
مجموعه ی وقتی که صرف این شده که این همه بیانه های مختلف علیه صدا و سیما داده بشه، اگه صرف این میشد که یه مقدار بریم خودمون رو تو مباحث فنی و ما یتعلق به! قوی بکنیما، تا حالا چند تا برنامه ی خوب فرستاده بودیم رو آنتن.
والا
رونوشت به #سبزیهای_دورخورده
#عذرخواهی_فتنه_گران_88
در تصویر میبنید که میرحسین توسط ربیعی در حال دور خوردن عست! :))
بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح می کنیم؛ مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند.
امام: اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند.
شاید حفظ اسلام مهمتر است از حفظ ایمان؛ مبهم نوشتم... ولی خلاصه اینکه اون جمله اول، همیشه درست نیست.
چرخش ۱۸۰ درجه ای و چند روزه ی روزنامه ایران رو که می بینم یاد این جمله می افتم که:
اصبحت امیرا و امسیت اسیرا
یکی از فانتزیام اینه که بدونم اینایی که زیراب مجلس فعلی رو میزنن، چی تو چنته دارن که رو کنن برای جایگزینی؟!
آقا تو سال 82 ( و کلا در زمان اصلاحات و کارگزاران ) تقریبا هرجا که صحبت از آرمان ها میکنن، میگن که مبادا به بهانه ی واقعیت ها، آرمان ها به فراموشی سپرده بشه و حتی میگن که اصولا گذاشتن واقعیت ها در مقابل آرمان ها اشتباهه!
به فاصله ی ده سال بعد از اون، آقا میان میگن اصولا فراموش کردن واقعیت ها در راه رسیدن به آرمان ها، اشتباهه!
علی الظاهر این یه پارادوکس داره و چرا خودمون رو گول بزنیم؟ واقعا پارادوکس داره.
اینجاست که باید گفت تو هر دوره ای، باید به اشاره ی رهبر تو همون دوره نگاه کرد و به عبارت دیگه صحبت های سیاسی - اجتماعی آقا رو تو ظرف زمانیش بررسی کرد.
یعنی باید پرسید که چه فرآیندی طی شده که آقا از صحبت کردن درباره ی آرمانگرایی صرف، تغییر موضع داده که آقاجان! واقعیت هایی هم هست ای کسانی که میخواهید آرمان ها رو دنبال کنید!
حتی یه پله بالاتر بگم که اصولا مبحث "آرمان و واقعیت" برای امام و در زمان امام کلا مطرح نبوده!
تو ادامه اون دو تا صحبت سال 82 و 92 اورده شده:
بعضیها اشتباه مىکنند که در مقابل آرمانگرایى، واقعبینى را مطرح مىکنند. چون آرمانگرایى، خودش واقعیتها را در جامعه مىسازد. یک مجموعهى با آرمان و داراى هدفهاى بلند مىتواند واقعیتها را طبق آرمان خود شکل دهد و بهوجود آورد. وقتى یک انسان، یک مجموعه و یک ملت با مسؤولان و دستاندرکارانش پاى آرمانها ایستادند و حاضر نشدند کوتاه بیایند و برایش کار کردند، چه اتفاقى مىافتد؟ واقعیتها به سمت آرمانها تغییر مىکند ( 1382/10/14 )
ما آرمانگرائى را صددرصد تأیید میکنیم، دیدن واقعیتها را هم صددرصد تأیید میکنیم. آرمانگرائى بدون ملاحظهى واقعیتها، به خیالپردازى و توهّم خواهد انجامید. وقتى شما دنبال یک مقصودى، یک آرمانى حرکت میکنید، واقعیتهاى اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزى کنید. بدون دیدن واقعیتهاى جامعه، تصور آرمانها خیلى تصور درست و صحیحى نخواهد بود، چه برسد به دستیابى به آرمانها. ( 1392/05/06 )